نیمه شعبان، برای همه ایرانیان، آمیخته با نوعی شعف مفهومی و شادی درونی است. همه ما پر از خاطره های نیمه شعبان هستیم. یادش به خیر کودکی. کوچه های باریک و کوتاه اما پر از خانه های پنجاه تا هفتاد متری که در هر اتاق خانواده ای زندگی می کرد. روز نیمه شعبان که میشد همه در کوچه های آذین بسته بودند. شادی جمعی بچه های محل روی فرش های پهن شده که استعداد آواز خوانی خود را به تماشا می گذاشتند با ذوق خوردن نان قندی و چای شیرین در جشن مسجد، عجین می شد. یادش به خیر مادر، همیشه در نیمه شعبان گلدان های زیبایش را که در حیاط بیست متری خانه، کنار حوض نقلی مان پرورش داده بود کنار کوچه می چید تا سهمی در جشن میلاد نور داشته باشد و در دعاهایش اسم امام زمان(عج) بود و سایه او. و چقدر حس خوبی هست زیر سایه او بودن.
همه ما با او حرف زده ایم، درددل کرده ایم و آمدنش را به انتظار نشسته ایم. در انتظار او که با خود عدالت می آورد و نابرابریها را محو می کند. او که با خرافه زدایی، احیا کننده ارزشهای دین خالص می شود. او که همه زورگویان را جای خود می نشاند ، دست ضعیفان را می گیرد و ظلم، این تجربه تلخ تاریخ بشریت را محو کرده و دنیا را از عدل و داد پر می کند.
و چه قدر دلنشین است که ما در این انتظار تنها نیستیم بلکه همه ادیان به نوعی در انتظار مصلح بزرگ هستند.
یاد می کنم از استاد بزرگ "زنده یاد شریعتی" که به ما یادآوری کرد، که این انتظار، باید با به پا خواستن و حرکت توام باشد. انتظاری پویا و سازنده است که در مسیر نیل به آرزوهایمان، حرکت و تلاش کنیم.
امروز، زیر سایه او،همه آرزوها را دوباره مرور می کنیم. این روزها من پر از آرزوهای خوب برای زندگی همه ایرانیان، سفره های پر برای تمام کارگران و کاسته شدن از سختی ها هستم. شاید بخشی از آرزوهای امروزمان همان "چشم اندازهای خوب برای کشورمان" باشد و امید و تلاش می تواند کلید گشایش رسیدن به افق های روشن شود.
من روز تولد نجات دهنده، روز تولد امید موعود را به همه انسانها بخصوص ایرانیان عزیز تبریک می گویم.